روز شنبه، هفتم اکتبر سال ۲۰۲۳ میلادی (۱۵ مهرماه ۱۴۰۲)، یکی از روزهای ماندگار در تاریخ معادلات سیاسی و امنیتی منطقه غرب آسیا و بهطور خاص در چارچوب منازعات و درگیریهای جریان مقاومت فلسطین با رژیم اسرائیل است. در صبح روز مذکور، جریان مقاومت فلسطین و گروه حماس، حملات گسترده و فراگیری را در قالب عملیات ترکیبی با نام «طوفان الاقصی» علیه شهر و شهرکهای مختلف اراضی اشغالی انجام دادند. در جریان این عملیات، نیروهای سایبری، پهپادی، موشکی و زمینی حماس مشارکت داشتند و برای نخستین بار صحنههایی را رقم زدند که در تاریخ مبارزات ملت فلسطین علیه اسرائیل، بیسابقه یا کمسابقه بوده است.
از همینرو خبرنگار ایکنا از قم درخصوص ابعاد حقوقی این عملیات با سیدیاسر ضیایی، عضو هیئت علمی دانشگاه قم و تحلیلگر حوزه حقوق بینالملل گفتوگو کرده است که متن آن در ادامه میآید:
موفقیت مقاومت فلسطین در غافلگیر کردن رژیم صهیونیستی و گسترده بودن عملیات در بُعد حملات، تلفات، اسارت و تصرف ولو موقتی برخی پادگانها و شهرکهای صهیونیستی توسط فلسطینیان از ویژگیهای متمایز این عملیات بوده است.
اسرائیل بهعنوان یک دولت اشغالگر همیشه باید انتظار واکنش طبیعی مردم تحت اشغال را داشته باشد. این حملات نه اولین بار و نه آخرین بار است که از سوی مردم تحت ظلم و ستم علیه این رژیم صورت میگیرد. یکی از مصادیق بارز حق تعیین سرنوشت، مربوط به مردمی است که تحت اشغال هستند و این موضوع در حقوق بینالملل مورد وفاق تمام دولتهاست. جالب است بدانید دیوان بینالمللی دادگستری در قضیه پیامدهای حقوقی ساخت دیوار حائل نیز اسرائیل را اشغالگر دانسته است.
مردم فلسطین چه بهصورت انفرادی و چه بهصورت سازمانیافته نظامی حق قیام و مبارزه با اسرائیل را دارا هستند. همچنین طبق حقوق بینالملل، آنگونه که کمیسیون حقوق بینالملل سازمان ملل متحد در طرح مسئولیت بینالمللی دولت بیان میدارد، همه دولتها نیز ملزم به یاری رساندن برای تحقق حق تعیین سرنوشت مردم تحت اشغال هستند.
اصولاً در مخاصمات غیرنظامیان نباید مورد هدف قرار گیرند، اما در وضعیت اسرائیل هدف قرار دادن تمام مردم از جهاتی قابل تأمل است: اولاً در اسرائیل مفهوم نظامی و غیرنظامی مرز روشنی ندارد، چراکه اگر در تعریف مبارز مشارکت فعال در مخاصمه مدنظر باشد حضور دائم در یک وضعیت نامشروع، اعلام جنگ دائمی است، ثانیاً اسکان غیرنظامیان در شهرکهای صهیونیستی نوعی سپر انسانی ساختن در سرزمین اشغالی است که طبق حقوق بینالملل در شرایط ضرورت امکان حمله به این سپر انسانی وجود دارد.
ثالثاً خاطره آزاردهنده کشتار زیاد زنان و کودکان فلسطینی توسط اسرائیل در گذشته استناد طبیعی به مقابله به مثل را در ذهن مبارزان فلسطینی ایجاد میکند. با این حال اصل بر تفکیک غیرنظامیان از نظامیان است و همانطور که در عملکرد شاخههای نظامی فلسطینی در عملیات طوفان الاقصی مشاهده شد در موارد زیادی این موضوع رعایت شده است. البته نباید فراموش کرد مسئله بازداشت کردن غیرنظامیان مغایر با اصل تفکیک نیست و در هر صورت بهدلیل جرائم اتهامی امکانپذیر است.
از نقطهنظر سیاسی حمایت ایران از فلسطین مبتنی بر همان فلسفه ایجاد اسرائیل است. یکی از اغراض کشورهای غربی در ایجاد اسرائیل ایجاد پایگاهی در منطقه برای کنترل این کشورها در خارج از منطقه خود بوده است. حمایت ایران از فلسطین نیز برای کنترل اسرائیل در خارج از کشور خود است.
به عبارت دیگر ایران از همان منطقی که برای شکلگیری اسرائیل بوده، استفاده میکند که عبارت است از کنترل دشمن در خارج از مرزها. از نقطه نظر حقوقی هم حمایت از مردم تحت اشغال نه تنها حق دولتها بلکه تعهد دولتهاست. اتفاقاً وجدانهای پاک در اینگونه وضعیتها میتوانند مدعیان واقعی حقوق بشر را بشناسند. حق تعیین سرنوشت مبناییترین حق بشری است، چگونه است که حقوق بشر برای مردم غربی خوب است، اما برای مردم عربی خوب نیست؟ وظیفه حمایت از مستضعفان جهان همچنین از اصول قانون اساسی ایران و از راهبردهای اساسی جمهوری ایران است که کاملاً با منطق اخلاقی و حقوقی تطبیق دارد.
همانطور که میدانید برخی دولتها اقدام به عادیسازی روابط با اسرائیل کردهاند که در سالهای اخیر کشورهای بحرین، امارات، مراکش، سودان با پیوستن به توافق ابراهیم چنین کردند. متأسفانه آنچه موجب تفاوت میان سیاست خارجی این دولتها با دولتی مانند جمهوری اسلامی ایران است نسبت میان حق و منفعتطلبی است. دولتهای عربی حامی اسرائیل و یا غیرحامی فلسطین دفاعی در گفتمان ارزشی و حقوقی ندارند و صرفاً منافع سیاسی توجیهکننده اقدام آنهاست. این در حالی است که از مسلمانان انتظار میرود در حفظ ارزشهای دینی ولو به قیمت هزینههای دنیایی، استقامت داشته باشند که اگر چنین باشد اسرائیل همان قدر سست جلوه میکند که سیدحسن نصرالله اشاره کرده بود.
اسرائیل در داخل سرزمینهای اشغالی با چالش نامشروعیت در دو سطح زیربنایی و روبنایی مواجه است: تولد اسرائیل با چالشهایی چون ملتسازی، کسب سرزمین با توسل به زور، اشغالگری و نقض حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین و استمرار حیات اسرائیل با چالشهایی، چون عدم رعایت حقوق سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و تبعیض نژادی و جنایات بشری علیه مردم فلسطین مواجه بوده است. در خارج از سرزمینهای اشغالی نیز اسرائیل متهم به تجاوز نظامی، اشغال، انباشت سلاح هستهای، عدم رعایت تعهدات بینالمللی راجع به آوارگان فلسطینی و... است. مجموعه این چالشهای حقوقی همراه با مواضع دولتهای آزادیخواه، اما مؤثر در منطقه و جهان مانند ایران و سوریه و لبنان، رژیم صهیونیستی را در شرایط سختی قرار داده است. حمایت دولتهای غربی از وضعیت اسرائیل حرکت در جریان مخالف هنجارهای اخلاقی و حقوقی است و لذا در عرصه دیپلماسی عمومی هزینه زیادی برای آنها خواهد داشت.
زمانی آرتور جیمز بالفور، وزیر خارجه انگلستان رسماً وعده تشکیل وطن ملی یهود را اعلام کرد که بعد از آن سرپرستی فلسطین به انگلیس اعطا شد و با خروج انگلستان اسرائیل اعلام استقلال کرد. اینک بعد از سالها معلوم شده است که وطن ملی یهود نمیتواند یک وطن امن برای مهاجران یهودی باشد. عملیات طوفان الاقصی نشان داد زخمهای کهنه ملت خسارتدیده کماکان گاهی سر باز خواهد کرد و چنانچه اسرائیل نخواهد این حقیقت را بپذیرد بالاخره زمانی این حقیقت را مشاهده خواهد کرد و امید است با ظهور منجی عالم بشریت صلح پایدار مبتنی بر اعاده حق به محق را هر چه زودتر شاهد باشیم.
گفتوگو از مژگان فرهنگیان
انتهای پیام