به گزارش ایکنا، لیلی نقولا، تحلیلگر مسائل سیاسی در مطلبی برای المیادین نوشت: بر اساس آنچه حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران اعلام کرد، جمهوری اسلامی ایران در واکنش به هدف قرار دادن کنسولگریاش در دمشق، با پهپاد و موشک به اسرائیل پاسخ داد که برخی از آنها به دو پایگاه اسرائیلی که هواپیماهای حملهکننده به کنسولگری از آنجا به پرواز درآمده بودند، اصابت کرد.
علیرغم ادعای رئیس جمهور آمریکا و درخواست از اسرائیلیها برای عدم پاسخگویی به ایران، چون عملیات ایران را شکست خورده توصیف میکرد و رژیم صهیونیستی را طرف پیروز میدانست، اما اسرائیلیها اصرار به پاسخ داشتند؛ برای اینکه معتقد بودند باید بازدارندگی خود را در مقابل ایران احیا کنند.
در شب ۱۹ آوریل، واشنگتن پست به نقل از یک مقام اسرائیلی نوشت: اسرائیل به ایران پاسخ داد و اصفهان را مورد حمله قرار داد. در حالی که ایرانیها تأیید کردند که پدافند هوایی آنها چندین پهپاد کوچک را با توپهای ضدهوایی زمینی در یک ارتفاع بسیار پایین در اصفهان سرنگون کرده است.
با پیگیری مطالب منتشر شده در رسانهها، بهویژه شبکههای اجتماعی، پس از پاسخ ایران به اسرائیل و پاسخ «فرضی» اسرائیل به ایران که ایتامار بن گویر، وزیر افراطی اسرائیل آن را «مسخره» توصیف کرد، میتوان گفت که تبليغات و پروپاگاندایی كه اسرائيل هميشه به آن شهرت داشته است، نيز تضعیف شده و نظريه «برتری» كه قبلاً اسرائيل به آن شهرت داشت، اعتبار خود را از دست داده است.
تبلیغات به اطلاعاتی گفته میشود که برای نفوذ یا دستکاری عقاید، مواضع یا اعمال گروهی از مردم منتشر میشود و دولتها اغلب از آن به عنوان بخشی از جنگ اطلاعاتی استفاده میکنند که در آن دشمنان و مخاطبان خود را هدف قرار میدهند تا روایت خاص خودشان را تقویت کنند.
تبلیغات به اشکال مختلفی از جمله پیامهای نوشتاری یا صوتی، تصویری و نمادها صورت میگیرد و از طریق ابزارهای مختلفی مانند روزنامه، رادیو، تلویزیون و اینترنت منتشر میشود. در این میان شبکههای اجتماعی به مهمترین و محبوبترین ابزار در این زمینه تبدیل شده است.
توجه به این نکته ضروری است که گرفتار شدن ناخواسته در دام تبلیغات آسان است. ضمن اینکه بین تبلیغات و اقناع مشروع _ که بخشی طبیعی از گفتمان دموکراتیک است و به حقایق، شواهد و مدارک بستگی دارد _ تفاوت زیادی وجود دارد؛ درحالی که هدف تبلیغات به بازی گرفتن مخاطب و باورهای اوست، اقناع مشروح به دنبال آگاهیبخشی و آموزش مخاطب است.
اسرائیل از دیرباز به دلیل برتری خود در زمینه تبلیغات و جنگ روانی شناخته شده است و امر را از طریق «واحد 8200» و به راه انداختن جنگهای الکترونیکی و جذب نیرو، باجگیری و یا انتشار اطلاعات یا شایعات گمراه کننده برای فریب مردم و هدایت افکار عمومی پیش میبرد.
شاید خطرناکترین عامل در تبلیغات و ایجاد گمراهی، زمانی باشد که از اطلاعات واقعی استفاده میشود؛ اما به شیوهای مغرضانه یا گمراهکننده و یا با ارائه اطلاعات گمراهکننده در بین مجموعهای از حقایق که تشخیص آنها دشوار است.
«واحد 8200 اسرائیل» اغلب از این تبلیغات برای گسترش نفرت و تعصب در میان اعراب، بین مسیحیان و مسلمانان و در میان فرقههای اسلامی استفاده کرده است. این امر در راستای اجرای استراتژی اسرائیل است که ترویج نفرت بین مسلمانان و تقویت مناقشه سنی و شیعه را هدف راهبردی خود میدانست. همانطور که در کنفرانسهای هرتزلیا در سالهای 2008 تا 2013 به صراحت این موضوع اعلام شد.
در سال 2008، کنفرانس هرتزلیا موضوع «شکاف شیعه و سنی، ریشهها و ابعاد استراتژیک آن» را مورد بحث قرار داد و توصیههای این کنفرانس به این نتیجه رسید که به نفع اسرائیل است که در دامن زدن به این درگیری مشارکت کند.
در سال 2013، توصیههای کنفرانس با «ضرورت تداوم درگیری سنی و شیعه، از طریق تشکیل یک محور سنی از کشورهای منطقه، متشکل از کشورهای خلیج فارس، مصر، ترکیه و اردن، به عنوان همپیمان اسرائیل و آمریکا در مقابل محور به اصطلاح شرارت، به رهبری ایران، به پایان رسید.
بر این اساس، میتوان نقشی را که تبلیغات اسرائیل پس از واکنش ایران به حمله به کنسولگری ایفا کرد، درک کرد؛ زیرا ابتدا قصد داشت این واکنش را بهعنوان یک «نمایش» مورد تمسخر قرار دهد، سپس اعلام کرد که کشورهای عربی خلیج فارس در سرنگونی پهپادها و موشکهای ایرانی برای دفاع از اسرائیل کمک کردهاند و بعداً با اعتراف خود اسرائیلیها به بزرگی حمله بیسابقه ایران و تماس مقامات کشورهای خلیجفارس با ایرانیها، کذب بودن این ادعاها فاش شد.
در مورد به اصطلاح «پاسخ اسرائیل به ایران» از طریق حمله ریزپرندهها به اصفهان، قابل توجه است که رسانههای غربی و رسانههای اپوزیسیون ایران (که به نقل از به اصطلاح شاهدان عینی نقل قول میکردند) برای بزرگنمایی این واقعه تلاش کردند. همچنین میتوان به این نکته اشاره کرد که همان حسابهایی که در شبکههای اجتماعی واکنش ایرانیان را نمایشی میدانست، عمدا و خیلی سریع اغراق کردن درباره واکنش اسرائیل بود و بعداً مشخص شد که این اطلاعات گمراهکننده بوده و مخاطبانی را که به این خبر واکنش نشان میدهند هدف قرار داده است که طبق معمول در اینگونه موارد، کذب آن به سرعت آشکار شد.
در نتیجه دنیای مجازی و شبکههای اجتماعی به عرصه واقعی جنگی تبدیل شدهاند که به موازات جنگ نظامی امروز در غزه در حال وقوع است، اما آنچه مسلم است اینکه نظریه «برتری» اسرائیل که بر آن تأکید میشد به تاریخ پیوسته است؛ همانطور که تئوری «ارتش شکستناپذیر اسرائیل» به تاریخ پیوست.
ترجمه: میترا فرهادی
انتهای پیام